در دوران ظهور اولیه عکاسی، محدودیت های این رسانه ایجاب میکرد که اولین عکس ها از سوژه های طبیعت بی جان باشند . در مدت زمان کوتاهی پرتره هایی از افرادی که قادر بودند در طول مدت زمان نوردهی طولانی ثابت بمانند، امکان پذیر شد.
همانطور که تکنولوژی عکاسی پیشرفت می کرد، با افزایش سرعت فیلم و لنز، محدودیتهای فیزیکی و مالی برای پرترههای خانوادگی کاهش یافت. با توسعه فرآیندهای چاپ و تولید، عکاسی بیشتر و بیشتر به عنوان منبع اصلی تصاویر مورد استفاده قرار گرفت.
امروزه عکاسی استودیویی ژانرهای بسیاری را پوشش میدهد. ژانرهایی چون تصویرسازی تبلیغاتی، پرتره عروسی، مد، غذا، کاتالوگ و عکاسی محصول که ما را در محیط شهری احاطه کرده اند، اما در خود «تصویرسازی تبلیغاتی» نیز ژانرهای زیادی وجود دارد. مد، پرتره، محصول (طبیعت بی جان)، عکاسی از اتومبیل و غیره هر کدام یک حوزه تخصصی هستند، اما همه یک نتیجه مشترک دارند؛ ارتباط.
سبک و قدرت ارتباطات بصری به موازات عکاسی تکامل یافته است تا جایی که در مفهوم فعلی رسانه های جمعی قابل تفکیک نیستند. طبق تعریف، عکاسی تجاری به این معنی است که شما به عنوان یک عکاس بخشی از مکانیسم بازاریابی هستید که توسط آن تولیدکنندگان محصول خود را تبلیغ می کنند. مسئولیت شما این است که خصوصیات و مزایای بصری آن محصول را به اشتراک بگذارید.
از سوی دیگر، یک عکاس مد در تلاش است تا جلوه ای کلی ایجاد کند که «سبک زندگی» را به عنوان شایستگی محصول بیان کند و عکاس کاتالوگ بیشتر به بازنمایی حجم زیادی از محصولات بدون به خطر انداختن جزئیات محصول توجه دارد. از یک عکاس مواد غذایی انتظار می رود که طعم و کیفیت غذا با به بهترین شکل در عکس بازنمایی کند و عکاس عروسی و نوزاد استودیو دستمزد دریافت می کند تا اطمینان حاصل شود که یک پرونده تصویری وفادار از اعضای خانواده برای همیشه ثبت و ضبط و حفظ می شود.
تصویرسازی تبلیغاتی بسیاری از ژانرهای عکاسی را پوشش می دهد. اغلب دیده می شود که عکاسی محصول و مد، بیشترین استفاده مردم از عکاسی در رسانه های جمعی را تشکیل میدهند برای مثال در روزنامه ها و مجلات، اکثر تصاویری که ظاهر می شوند، تبلیغات یک محصول یا کالا هستند.
عکاسی تبلیغاتی از زمانی شروع شد که قابلیت تولید و تکثیر تصاویر در تیراژ زیاد بوجود آمد و عکس از آن زمان به یک ابزار مؤثر در صنعت تبلیغات تبدیل شده است. استفاده از عکاسی برای تصویرسازی تبلیغاتی، در دهه 1850 میلادی شروع شد، اما در آن زمان فقط به چاپ های تک نسخه که به مشتریان ارائه می شد محدود میشد.
همزمان با پیدایش ترام و فرآیندهای چاپ آفست، تاریخ عکاسی شاهد استفاده جدی از عکسها برای تبلیغات کثیر الانتشار در طول دهه 1880 بود.
747
ابتدا عکسهای سیاه و سفید در دهه 1920 به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفتند و در پی آن و با ایجاد امکان بازتولید تصاویر با کیفیت رنگی، از دهه 1950 عکس به رسانه غالب برای تصویرسازی تبلیغاتی تبدیل شد.
در طول دهه 1970 و اوایل دهه 1980، عکاسی تبلیغاتی مترادف شد با تولید تصاویر بازنمایان کننده، پر زرق و برق و گران قیمت رسانه های چاپی و محیطی.
از طرفی توسعه و محبوبیت روزافزون تلوزیون در بین مخاطبان، منجر به حرکت عکاسان به سمت فیلمبرداری تبلیغات تلویزیونی شد.
تا آن زمان، نورپردازی در اکثر تبلیغات تلویزیونی بصورت بسیار روشن بود، همه چراغ ها را روشن می کردند و سوژه را با نور کافی پوشش می دادند تا کاملا واضح باشد و کمترین کنتراست را داشته باشد. این رویکرد به دلیل محدودیت های ژنتیک فناوری تلویزیون و ناتوانی در بازنمایی فضاهای تیره در دوربین های تلوزیونی بو اما با بهبود فناوری، همان مهارتهای زیبایی شناسانه که عکاسان برای عکسهای خود به کار میبرند، در تولید آگهیهای تلویزیونی استفاده شدند.
اولین عکسی که با استفاده از امولسیون حساس به نور گرفته شد، یک عکس طبیعت بی جان از نمای پنجره اتاق کار جوزف نیسفورنیپس (1826) بود. این انتخاب موضوع بیشتر به دلیل طول مدت نوردهی (حدود هشت ساعت در زیر نور شدید خورشید) بود تا تصمیم خلاقانه برای عکاسی از چیزی که تکان نمیخورد. عکاسان اولیه درانتخاب موضوع، رویکرد نقاشان همعصر خود، یعنی بازنمایی تا حدودی رمانتیک از واقعیت را کپی برداری کردند. این امر منجر به این شد که بیشتر نمونههای تصاویر عکاسی بر روی طبیعت بیجان تلطیفشده متمرکز شوند که در میان هنرمندان قرن ۱۸ بسیار محبوب بود.
طبیعت بی جان نه تنها با زمان های نوردهی بسیار طولانی مورد نیاز امولسیون های عکاسی مناسب بود، بلکه سوژه ای را فراهم می کرد که عکاس و مخاطب هر دو با آن آشنا بودند، ازهمان زمان استفاده گسترده ای از طبیعت بی جان در تبلیغات و تصویرسازی تجاری شده است. این رویکرد را میتوان در عکسی بسیار زیبا و مسحورکننده از یک عطرزنانه چاپ شده در مجله ووگ، یا عکسی بسیار دقیق ازقطعات داخل یک دریل برقی در آخرین بروشور کاتالوگ شرکت بوش مشاهده کرد .
پایان بخش اول